هشت ماهگی و اولین مرواریدت مبارک
سلام پسر ناز مامانی فدات بشم من سلام به همه ی دوستای گل و مهربون واقعا ببخشید که دیر اومدم باورتون نمیشه که چه قد کار دارم خوب ایلیا جونم اول از همه هشت ماهگیت مبارک عسلم قربونت بشه مامان که انقد داری اذییت میشی دقیقا شما 10 اسفند یعنی توی 7ماه و 16 روزگی اولین مرواریدت در اومد من و بابا داشتیم بهت با استکان آب میدادیم که یهو دیدیم صدا اومد من فکر کردم انگشتر بابایی گفتم دست تو خورد به استکان بابا گفت نه بعد دوباره که آب دادیم دیدیم وای دندون درآوردی من وبابا کلی ذوق کردیم بعدش بابا محمد رفت یه جعبه شیرینی خرید و کلی خوشحال شدیم و مامان جون (مامان بابا) برات دندونک پخت که شما هم از آبش خوردی و خیلی هم خوشت اومد نفسم ببخشید که اتفاق به این مهمی رو دیر اومد نوشتم به خدا مامانی هنوز خونه تکونیش تموم نشده بنده خدا بابا محمد حسابی خسته شده دستش درد نکنه بعدش بابا جون مصطفی(بابای مامان) ومامان جون و خاله دایی اومدن خونموم وکیک و بستنی برات خریدن و دور هم بودیم که خیلی خوش گذشت دستشون درد نکنه حالا اون یکی مرواریدتم دراومد خیلی با مزه شدی جیگرم ولی غذا خوردنت خیلی کم شده همش میخوای فرار کنی خوب پسرم مامانی باید بره که به کاراش برسه ایشالا شما هم اذییت نکنی تا زودتر تموم بشه دووووووووست داریم
بقیه در ادامه مطلب>>>>>